
چیتی چیتی، بنگ بنگ (Chitty Chitty Bang Bang)
نویسنده: یان فلمینگ (Ian Fleming)
ترجمه: احمد میرعلایی
ناشر: هرمس
سال نشر: 1384 (چاپ 5)
قیمت: 650 تومان
تعداد صفحات: 92 صفحه
شابک: 964-6641-67-9
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 57 نفر
امتیاز کتاب: (3.46 امتیاز با رای 13 نفر)
نویسنده: یان فلمینگ (Ian Fleming)
ترجمه: احمد میرعلایی
ناشر: هرمس
سال نشر: 1384 (چاپ 5)
قیمت: 650 تومان
تعداد صفحات: 92 صفحه
شابک: 964-6641-67-9
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 57 نفر
امتیاز کتاب: (3.46 امتیاز با رای 13 نفر)
این کتاب داستان ماشین عجیب و غریبی است که قدرتی جادویی دارد. مرد مخترعی آن را میخرد و بعد از تعمیر آن با خانوادهاش به مسافرت میرود. در این مسافرت که ماشین آنها را هدایت میکند، با تبهکارانی مواجه میشوند که هیچ پلیسی تا آن زمان موفق به دستگیری آنها نشده بود. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"اغلب ماشینها معجونی هستند (معجون یعنی همان چیز "قاطی پاطی") از فولاد و سیم و لاستیک و پلاستیک و برق و روغن و بنزین و آب و کاغذ شکلاتهایی که در روز تعطیل روی تشک عقب افتادهاند. از عقبشان دود بیرون میآید و از جلوشان صدای بوق. در جلو چراغهای سفید دارند، مثل دو چشم بزرگ، و در عقب چراغهای سرخ. ماشین همین است: یک قوطی حلبی چرخدار که به درد سوار شدن و تند رفتن میخورد.
اما بعضی ماشینها، مثلا مال من، یا شاید مال شما، فرق دارند. اگر دوستشان بداریم و زبانشان را بفهمیم، اگر با آنها مهربان باشیم، بدنهشان را خراش ندهیم، یا درشان را محکم به هم نزنیم، اگر بنزین و باد را مرتب بهشان برسانیم، اگر تمیز نگهشان بداریم، با کهنه برقشان بیاندازیم و تا میتوانیم آنها را زیر برف و باران نگذاریم، آنوقت متوجه میشویم که تقریبا مثل آدمها میشوند. حتی بهتر از آدمهای معمولی میشوند. آدمهای جادویی میشوند ..."
"اغلب ماشینها معجونی هستند (معجون یعنی همان چیز "قاطی پاطی") از فولاد و سیم و لاستیک و پلاستیک و برق و روغن و بنزین و آب و کاغذ شکلاتهایی که در روز تعطیل روی تشک عقب افتادهاند. از عقبشان دود بیرون میآید و از جلوشان صدای بوق. در جلو چراغهای سفید دارند، مثل دو چشم بزرگ، و در عقب چراغهای سرخ. ماشین همین است: یک قوطی حلبی چرخدار که به درد سوار شدن و تند رفتن میخورد.
اما بعضی ماشینها، مثلا مال من، یا شاید مال شما، فرق دارند. اگر دوستشان بداریم و زبانشان را بفهمیم، اگر با آنها مهربان باشیم، بدنهشان را خراش ندهیم، یا درشان را محکم به هم نزنیم، اگر بنزین و باد را مرتب بهشان برسانیم، اگر تمیز نگهشان بداریم، با کهنه برقشان بیاندازیم و تا میتوانیم آنها را زیر برف و باران نگذاریم، آنوقت متوجه میشویم که تقریبا مثل آدمها میشوند. حتی بهتر از آدمهای معمولی میشوند. آدمهای جادویی میشوند ..."
اگر این کتاب را میخواهید به جمع اعضای جیرهکتاب بپیوندید ...
شما با پیوستن به جیرهکتاب میتوانید این کتاب را به عنوان یکی از جیرههای ماهانهتان دریافت کنید. اگر هم مایل به دریافت پیوسته کتاب در هر ماه نیستید، میتوانید مشترک "جیره به درخواست" جیرهکتاب بشوید تا تنها وقتی که خودتان کتابی را درخواست میکنید، آن را برایتان ارسال کنیم: