داستان در قالب نامه‌هایی که امیلی و معلمش برای هم نوشته‌اند پیش می‌رود. ماجرا اینجوری شروع می‌شود که امیلی برای معلم‌اش می‌نویسد که در حوض خانه‌شان موجودی زا دیده که فکر می‌کند یک نهنگ است و از معلمش می‌خواهد که درباره نهنگ‌ها اطلاعاتی به او بدهد! معلم در پاسخ اصرار می‌کند که غیرممکن است یک نهنگ در حوض خانه امیلی زندگی کند. اما امیلی در نامه‌های بعد نهنگ را برای معلم‌اش توصیف می‌کند و برای او تعریف می‌کند که چطور به او غذا می‌دهد و سعی می‌کند با او دوست شود. در هر نامه امیلی از شوق و ذوق خودش درباره نهنگ توی حوض می‌نویسد و معلم در پاسخ سعی می‌کند امیلی را وادار به قبول این "واقعیت" کند که ممکن نیست توی حوض‌شان یک نهنگ وجود داشته باشد ...