
گردان قاطرچیها
نویسنده: داوود امیریان
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
سال نشر: 1393 (چاپ 3)
قیمت: 5800 تومان
تعداد صفحات: 336 صفحه
شابک: 978-964-391-667-1
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 1 نفر
امتیاز کتاب: (4.86 امتیاز با رای 7 نفر)
نویسنده: داوود امیریان
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
سال نشر: 1393 (چاپ 3)
قیمت: 5800 تومان
تعداد صفحات: 336 صفحه
شابک: 978-964-391-667-1
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 1 نفر
امتیاز کتاب: (4.86 امتیاز با رای 7 نفر)
کتاب داستان طنزآمیزی است که در جبهههای جنگ با عراق میگذرد. یوسف پس از مجروح شدن در جبهه و گذراندن دورهی درمان، دوباره به جبهه برمیگردد. اما اینبار به جای اعزام به خط مقدم، فرمانده گردان او را به نگهداری و آموزش قاطرهایی میگمارد که وظیفه حمل تدارکات به ارتفاعات صعبالعبور کردستان را برعهده دارند. سختتر از آموزش حیوانات اما سر کردن با نیروهای نوجوانی است که برای انجام این وظیفه جدید در اختیارش قرار دادهاند. بچههایی که به همان شیطنت و چموشی موجوداتی هستند که یوسف وظیفه دارد آنها را برای تحمل سختترین شرایط و گذشتن از لغزندهترین کورهراهها آموزش دهد ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"- میگن توی جهنم مارغاشیه چنان بلایی سر اهالی نامحترم اونجا میآره که ملت از دستش به عقربهای جرار پناه میبرند. ما هم داریم از دست سیاوش تبریزی به این سرنوشت شوم دچار میشیم! یک ذره بچهاس! اما کل گردان از دستش بیچاره و عاجز شدن. فوق فوقاش 14 سالشه. گیرم خودش ادعا میکنه هفده سالشه، هم من و هم شما و تمام مسئولین اعزام نیرو میدونیم که صدی، نود این بچهرزمندهها، با دست بردن توی شناسنامه و هزار جعل سند و رضایتنامه تونستن خودشون رو به جبهه برسونن.
داشتم عرض میکردم، این سیاوش چنان بلایی سرمون آورده که صد رحمت به مصیبتهایی که امیر ارسلان نامدار دچارش شده بود. نخند برادر، قصد شوخی و مزاح ندارم. دارم حقیقت رو میگم. نه قصد دارم پیاز داغ ماجرا رو زیاد کنم، نه خدای ناکرده، قصد تهمت و بهتون دارم. اصلا اگر حرفهام رو باور نمیکنید، برید از حاجآقا شریفی، پیشنماز گردان بپرسید که از دست این جغله بچه، چهها که نکشیده ..."
"- میگن توی جهنم مارغاشیه چنان بلایی سر اهالی نامحترم اونجا میآره که ملت از دستش به عقربهای جرار پناه میبرند. ما هم داریم از دست سیاوش تبریزی به این سرنوشت شوم دچار میشیم! یک ذره بچهاس! اما کل گردان از دستش بیچاره و عاجز شدن. فوق فوقاش 14 سالشه. گیرم خودش ادعا میکنه هفده سالشه، هم من و هم شما و تمام مسئولین اعزام نیرو میدونیم که صدی، نود این بچهرزمندهها، با دست بردن توی شناسنامه و هزار جعل سند و رضایتنامه تونستن خودشون رو به جبهه برسونن.
داشتم عرض میکردم، این سیاوش چنان بلایی سرمون آورده که صد رحمت به مصیبتهایی که امیر ارسلان نامدار دچارش شده بود. نخند برادر، قصد شوخی و مزاح ندارم. دارم حقیقت رو میگم. نه قصد دارم پیاز داغ ماجرا رو زیاد کنم، نه خدای ناکرده، قصد تهمت و بهتون دارم. اصلا اگر حرفهام رو باور نمیکنید، برید از حاجآقا شریفی، پیشنماز گردان بپرسید که از دست این جغله بچه، چهها که نکشیده ..."
اگر این کتاب را میخواهید به جمع اعضای جیرهکتاب بپیوندید ...
شما با پیوستن به جیرهکتاب میتوانید این کتاب را به عنوان یکی از جیرههای ماهانهتان دریافت کنید. اگر هم مایل به دریافت پیوسته کتاب در هر ماه نیستید، میتوانید مشترک "جیره به درخواست" جیرهکتاب بشوید تا تنها وقتی که خودتان کتابی را درخواست میکنید، آن را برایتان ارسال کنیم: